کد مطلب:299728 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:235

خطبه علی به هنگام ازدواج با فاطمه


خطبه علی (ع) به هنگام ازدواج با فاطمه (س) [1] .

از ابن مردویه نقل است كه پیامبر (ص) گفت:

«تو نیز برای خود خطبه ای بخوان. پس علی (ع) گفت: «ستایش خدایی را كه به ستایندگانش نزدیك و به درخواست كنندگانش قرین است. به كسانی كه تقوا پیشه می كنند، وعده ی بهشت را داده و كسانی را كه از او سر تافته اند از آتش دوزخ بیم داده است. او را به احسان و نعمتهای پیوسته اش ستایش گوییم. ستایش كسی كه می داند، خداوند آفریدگار و پدید آورنده و میراننده و زنده كننده اوست و از كردار بدش بازخواست كند و از وی كمك و راهنمایی خواهیم. بدو ایمان آورده از وی كفایت مهمات خود را خواهانیم و گواهی دهم كه جز او معبودی نیست. یكتایی است كه انباز ندارد. گواهی دهیم كه به پیشگاهش رسیده خرسندش كند و گواهی دهیم كه محمد بنده و رسول اوست و درودی بر او فرستیم كه به درگاه حق نزدیك و بهره مندش سازد، و رفعت مقام به او داده برگزیندش. این رسول خداست كه دخترش فاطمه را به پانصد درهم به همسری من درآورد و من بدان خشنودم، از او بپرسید و خود گواه باشید.»

رسول خدا فرمود: من دخترم فاطمه را، نظر به این كه خداوند او را به ازدواج تو درآورده بود، به همسری تو دادم. و من به رضای خدا خشنودم. چه داماد و رفیق خوبی هستی تو. و همان رضای خدا تو را بس است.

سپس پیامبر فرمود تا سینی ای از بسر [2] یا خرما بیاورند و آن را پخش كنند.»

درباره ی میزان مهریه فاطمه (س) [3] و جنس آن، روایات گوناگونی نقل شده است. قول صواب آن است كه مهریه ی آن حضرت 500 درهم و 12/5 اوقیه بوده است و هر اوقیه معادل 40 درهم است. و چنان كه از طریق روایات اهل بیت (ع) ثابت شده میزان مهر السنه همین مقدار


است. و پیامبر (ص) در تزویج فاطمه به علی (ع) از این مقدار فراتر نرفت و روایات بسیاری بر این نكته دلالت می كنند. در روایتی كه ابن سعد در طبقات الكبیر نقل كرده، آمده است:

«مهر دختران و زنان رسول خدا (ص) 500 درهم و 12/5 اوقیه بوده است.» اما روایتی كه می گوید مهر 400 مثقال بوده، همچون خطبه ای كه نقل كردیم، مستلزم آن است كه مهر بیش از 500 درهم باشد. زیرا هر 7 مثقال 10 درهم است بنابراین 500 درهم معادل 350 مثقال می شود نه 400 مثقال. مگر آن كه مثقال یا درهم وزنی غیر از آن چه كه مشهور است داشته باشند. همچنین گفته شده است كه مهر فاطمه (س) 480 درهم بوده است. این قول در كتاب استیعاب آمده است و قول حسین (ع) در خبر خطبه ای كه مروان، ام كلثوم دختر عبدالله بن جعفر را برای یزید بن معاویه خواستگاری كرد بر آن دلالت می كند. زیرا آن حضرت فرمود:

«اگر ما این را می خواستیم، از سنت رسول خدا (ص) در دختران و زنان و اهل بیتش كه همان 12 اوقیه برابر با 480 درهم است تجاوز نمی كردیم.» همچنین آن حضرت فرمود:

«من این دختر را با مهر 480 درهم به ازدواج پسر عمویش قاسم درآوردم.»

در روایتی آمده است: «علی (ع) شتری به همین مبلغ برای او فروخت.» و در روایتی دیگر آمده است:

«مهر، زرهی آهنین بود كه بدان حطمیه [4] گفته می شد. علی (ع) این زره را بدین مبلغ فروخت.» و در روایتی است كه مهر، زرهی آهنی و بردی كهنه بود. برخی از اخبار حاكی از آن هستند كه زره و برد، مهر فاطمه نبوده اند بلكه برای آن فروخته شده اند. [5] .

شیخ صدوق در كتاب عیون اخبار الرضا به سند خود از ابوالحسن علی بن موسی الرضا از پدرش از پدرانش از علی (ع) نقل كرده است كه گفت:

«رسول خدا (ص) به من فرمود: ای علی مردانی از قریش مرا در كار فاطمه سرزنش كردند و گفتند ما او را از تو خواستگاری كردیم اما تو ما را بازداشتی و او را به علی دادی، من به آنان پاسخ دادم كه من شما را باز نداشتم و من او را به همسری علی ندادم بلكه خداوند شما را بازداشت و او را به ازدواج علی درآورد.»

ابن عبدالبر در استیعاب گوید:

«رسول خدا (ص) به فاطمه فرمود: تو را به همسری سرور دنیا و آخرت درآوردم. او نخستین كسی است از اصحاب كه اسلام آورد و داناترین و بردبارترین آنان است.»

سپس علی (ع) درهمها را بیاورد و آنها را پیش روی رسول خدا (ص) ریخت. پیغمبر مشتی از


آنها برداشت و به بلال داد و فرمود: برای فاطمه عطری بخر. در استیعاب آمده است كه پیامبر (ص) فرمود: «دو ثلث این مبلغ را برای خرید عطر بگذار.» و در روایت ابن سعد است: «دو سوم از این مقدار را عطر، و یك سوم آن را لباس بخر. سپس به دو دستش مقداری از آن درهمها برگرفت و به ابوبكر داد و گفت: برای فاطمه آن چه از لباس و وسایل خانه ضروری است تهیه كن. آنگاه عمار و برخی از یارانش را بدین منظور با ابوبكر روانه كرد. آنان اجناس مورد نظر را به ابوبكر نشان می دادند و اگر او صلاح می دانست آنها را خریداری می كرد. سپس مشتی دیگر كه 63 یا 66 درهم بود، برداشت و به ام ایمن داد تا لوازم خانه بخرد و درهمهای باقی مانده را به ام سلمه داد و گفت: اینها را نزد خود نگاهدار.»


[1] ابن شهرآشوب در مناقب و مجلسي در بحار و جمعي از علما و محدثان شيعه اين خطبه را با عبارتهاي مختلف و به صورتهاي گوناگون نوشته اند. از ميان آنها صورتي كه بيشتر محدثان آن را ضبط كرده اند، چنين است: «سپاس خدايي كه او را به نعمتش ستايش كنند، و به قدرتش پرستش، حكومتش را گوش به فرمان اند، و از عقوبتش ترسان، و عطايي را كه نزد اوست خواهان، و فرمان او در زمين و آسمان روان. خدايي كه آفريدگان را به قدرت خود بيافريد، و هر يك را تكليفي فرمود كه در خور او مي ديد و بر دين خود ارجمند ساخت، و به پيغمبرش محمد (ص) گرامي فرمود و بنواخت. خداي تعالي زناشويي را پيوندي ديگر كرد و آن را واجب فرمود. بدين پيوند خويشاوندي را در هم پيوست، و اين سنت را در گردن مردمان بست. چه مي فرمايد: اوست كه آفريد از آب بشري را، پس گردانيدش نسبي و پيوندي و پروردگار تو تواناست.» همانا خداي تعالي مرا فرموده است كه فاطمه را به زني به علي بدهم و من او را به چهارصد مثقال نقره به او به زني دادم.

- علي! راضي هستي.

- آري يا رسول الله!

چنان كه نوشتيم، ابن شهرآشوب در مناقب (ج 3، ص 350.) خطبه را بدين عبارت آورده و مجلسي نيز آن را به همين صورت از كشف الغمه نقل كرده است (بحار، ج 43، ص 119.) و پس از آن يك سطر ديگر اضافه دارد. (زندگاني فاطمه ي زهرا/ سيد جعفر شهيدي/ ص 60).

[2] خرماي كال و نارس. (مؤلف)

[3] پيامبر (ص) فرمود:

- ابوالحسن! (اين تعبير (ابوالحسن) در بعض روايات ديگر نيز ديده مي شود معمولا كنيه از نام نخستين فرزند گرفته مي شود (هر چند شرط اساسي نيست) و ممكن است علي (ع) هنگام روايت به جاي نام خويش كنيه را آورده باشد و يا راويان چنين تعبيري كرده اند.) چه مي خواهي؟ من همچنان خاموش ماندم تا پيغمبر سه بار پرسش خود را مكرر فرمود سپس گفت:

- گويا فاطمه را مي خواهي؟

- آري!

آن زره كه به تو دادم چه شد؟

- دارم!

- همان زره را كابين فاطمه قرار بده. (الاخبار الموفقيات، ص 375 و رجوع كنيد به كشف الغمه، ج 1، ص 348 و بحار، ج 43، ص 119.)

چون جهاز را نزد پيغمبر آوردند آن را بررسي كرد و گفت: خدا به اهل بيت بركت دهد.

در بعضي از روايات ابن سعد، به جاي زره، پوست گوسفند و پيراهن يماني فرسوده نوشته است.

و بعضي گويند كه علي (ع) شتر خود را فروخت و بهاي آن را كابين قرار داد. بهاي اين زره يا رقم اين كابين چه بوده است؟ حميري مؤلف قرب الاسناد آن را سي درهم نوشته است (بحار، ج 43، ص 105.) و ديگران تا چهارصد و هشتاد درهم نوشته اند.

ابن سعد در يكي از روايات خود بهاي زره را چهار درهم (ابن سعد، طبقات، ج 8، ص 12.) نوشته است، كه گمان دارم تصحيفي از چهارصد است. يعني رقم اربعماة را اربع ضبط كرده است. و ابن قتيبه بهاي زره را سيصد و به روايتي چهارصد و هشتاد درهم مي نويسد. (عيون الاخبار، ج 4، ص 70.)

باري كابين دختر پيغمبر چهارصد درهم يا اندكي بيشتر و يا كمتر بود همين و همين، و بدين سادگي نيز پيوند برقرار گرديد. پيوندي مقدس است كه بايد دو تن شريك غم و شادي زندگاني يكديگر باشند. (همان/ ص 58)

[4] منسوب به حطم بن محارب سازنده ي همين زره ها. (مؤلف)

[5] احمد بن يوسف دمشقي در كتاب خويشتن به نام اخبار الاول و آثار الاول مي گويد: «در خبر وارد شده، زماني كه پدر بزرگوارش او را به شوهر داده و مالي اندك را به عنوان صداق تعيين فرموده عرض كرد: اي رسول خدا دختران مردم نيز شوهر كرده و مقدار كمي به عنوان صداق برايشان تعيين مي گردد، پس فرق بين من و آنان چيست؟ اميدوار و خواهانم كه مهريه را به علي (ع) برگرداني و از خداي تعالي بخواهيد كه مهريه مرا شفاعت گناهان از امت تو قرار دهد. پس جبرئيل نازل شد و با وي كاغذ كوچكي از حرير بود كه در آن نوشته شده بود: خداي تعالي مهريه ي فاطمه را شفاعت گناهكاران از امت پدرش قرار داده و به همين علت زماني كه ايشان در حال احتضار بودند وصيت فرمودند كه آن كاغذ كوچك را روي سينه شان در زير كفن قرار دهند. اين وصيت عمل شد و فاطمه زهرا (س) فرمودند به هنگامي كه در قيامت برانگيخته شدم اين كاغذ را به دست مي گيرم و از گناهكاران امت پدرم شفاعت مي كنم.» (فاطمة الزهراء، از ولادت تا شهادت/ ص 160).